خانه‌ی سفید

نوشته‌های شخصی مجید در مورد همه چیز

خانه‌ی سفید

نوشته‌های شخصی مجید در مورد همه چیز

democracy or liberalism?

Which one is more important to you, democracy or liberalism?
If in a schoolclass not only more than half, but anybody would like to kick your kid's ass, what would you say? Do you belive in democracy without the basis of freedom? Do you belive in the democracy held in Iran?

پیشنهادی برای برادران دینی!

پست کارگاه پیش از ازدواج که یادتان هست (اگر نیست یک سری این پایین بزنید!) یکی از کتاب‌هایی که قول‌اش را داده بودم کتابی است به اسم «چرا زنان گریه می‌کنند و چرا مردان دروغ می‌گویند» اثر باربارا و آلن پیز.

ادامه مطلب ...

فایرفاکس‌ام را تنظیمات‌ش را عوض کرده‌ام تا زمینه‌ی تیره و متن به رنگ روشن پیش‌فرض‌ش باشد. البته وب‌سایت‌هایی که خودشان استایل تعریف کرده‌اند، استایل آن‌ها را نمایش می‌دهد. ولی جاهایی که این تعریف استایل کامل نبوده دردسر شروع می‌شود، اغلب وب‌سایت‌ها، رنگ پس‌زمینه را عوض می‌کنند ولی کاری به کار رنگ متن‌ها ندارند، اغلب مرورگرها هم تنظیمات‌شان رنگ متن سیاه را به عنوان پیش‌فرض دارند، نتیجه واضح است، این وب‌سایت‌ها در میلیون‌ها کامپیوتری که تنظیمات پیش‌فرض مرورگر را عوض نکرده‌اند، درست دیده می‌شوند، ولی در فایرفاکس من نه!

یکی از این‌ها، وبلاگ حامد قدوسی است که متن با رنگ پیش‌فرض سیاه روی پس‌زمینه‌ی قهوه‌ای/شیری‌اش خیلی خوانا دیده می‌شود، ولی متن خاکستری روشن روی این پس‌زمینه اصلاً خوانا نیست.

بدین وسیله، از تمام وب‌سایت‌داران، طراحان وب و وبلاگ‌نویسان علی‌الخصوص جناب حامد خان قدوسی که ارادتی هم نسبت به‌شان داریم (من، فامیل و دوستان!) تقاضا می‌کنیم نسبت به اصلاح CSSهای صفحات وب‌شان اقدامات لازم را مبذول فرمایند!!

پ.ن. این مطلب را خیلی وقت پیش نوشتم که آپلود کنم، همان موقع اینترنت‌ام قطع شد. خلاصه اینکه الان به دلیل دردسرهای فراوانی که داشتم از تنظیمات پیش‌فرض استفاده می‌کنم ولی بهتر دیدم تذکر را داده باشم!

کارگاه آموزشی پیش از ازدواج

قول داده بودم راجع به «کارگاه آموزشی پیش از ازدواج» بنویسم.
1. ساعت حدود 7 بعد از ظهر چندم بهمن است و پشت فرمان دارم از زیر پل نصف‌راه می‌پیچم که موبایلم زنگ می‌زند:
- سلام مجید، حاضری 2000 تومن سرمایه‌گذاری کنی؟
- سلام، هستم، حالا چی هست؟
- اسمتو نوشتم برای کارگاه پیش از ازدواج!
2. حدود یک سال قبل‌تر، دقیق‌تر بگویم از بعد از اولین دوره‌ی این کارگاه که پارسال بود، 3 نفر بهم پیشنهاد داده بودند دفعه بعدی اگر باشد حتماً در کارگاه پیش از ازدواج شرکت کنم، بخش جالب‌تر ماجرا این است که هر سه دختر بودند!
3. حدود 6 ماه قبل‌تر از آن، چهارراه قصر دارم پیاده می‌روم که تابلوی تبلیغاتی بزرگی می‌بینم «ازدواج موفق»، نیشخندی می‌زنم و رد می‌شوم! چند دقیقه بعد از خودم شرمنده می‌شوم! مگر قرار نیست روزی (حالا بماند چه روزی!) من ازدواج هم بکنم؟ قبول که الان نه ولی دلیل نمی‌شود یک همچین دوره‌ای را مسخره کنم!
4. بالاخره من را که می‌شناسید، حداقل پایه‌ی خنده‌ی دور همی یک همچین برنامه‌هایی هستیم. (ر.ک. پست «هنر همسرشناسی»)
خلاصه اینکه ثبت نام کردیم و رفتیم!
ادامه مطلب ...

چند نکته در رابطه با زبان ترکی

1. روز جهانی زبان مادری آمد و رفت و ما یادمان رفت چیزی بگوییم. الان یک چیزهایی برایم مهم است که می نویسم.

2. ترم 6 کلاس ادبیات فارسی داشتم که بیشتر وقت‌ها بعد از حضور و غیاب من و امیر می‌زدیم بیرون و بعد از استراحت کوتاه* وسط کلاس برمی‌گشتیم!
یک باز استاد برای روخوانی شعر کتاب داوطلب خواست، شعر جلسه‌ی قبل را به دلایل تاریخی!! من داوطلب شده بودم بخوانم** ولی این جلسه هیچ کس داوطلب نبود! اصرارها و تعارف‌های استاد هم به جایی نرسید، آخرش استاد شاکی شد و شروع کرد نطق کردن که «زبان فارسی زبان مادری‌تان است و ...» نطق استاد 5 دقیقه‌ای طول کشید که فقط همان اول از نظر من مهم بود چون اشتباه می‌کرد!!
بعد از اینکه حرف‌هایش را زد، خیلی مودبانه و باکلاس (از من بعید است ولی نخواستم آبروی ترک‌ها را ببرم) اعتراض کردم و گفتم که کسانی که سر این کلاس هستند لزوماً زبان مادری‌شان فارسی نیست. برگشت گفت بالاخره 12 سال که فارسی یاد گرفته‌اید، من گفتم درست است ولی زبان مادری مفهوم دیگری دارد، آقا/خانم سرتان را درد نیاورم از استاد ماله‌کشی بود و از من از رو نرفتن! آخرش هم حرفم را به کرسی نشاندم. یعنی آخرش استاد قبول کرد که اشتباه کرده و نباید می‌گفته زبان مادری‌تان فارسی است.
البته این جریان در کل به نفع ما شد!!! ولی دوستان تجارب تلخ‌تری داشته‌اند.

3. در خبرها داشتیم: «وزیر ارتباطات از تصویب نرخ پیامک فارسی با قیمت 89 ریال بر اساس مصوبه هیات دولت و به منظور فرهنگ سازی و بسط و گسترش خط و زبان فارسی خبر داد.بر اساس مصوبه دولت پس از تیرماه سال 87، تعرفه پیامک‌هایی که به صورت لاتین ارسال می‌شود 222 ریال محاسبه خواهد شد.»
یکم، این حمایت از زبان فارسی نیست و حمایت از اسکریپت*** عربی است، چرا که مردم با همین اسکریپت لاتین به زبان فارسی می‌نویسند.
دوم، در هر صورت مخابرات وقتی قرار است هزینه‌ی پیامک را کاهش دهد نباید هزینه‌ی پیامک با اسکریپت لاتین را افزایش دهد.
سوم، وقتی دولت دارد تصمیمی می‌گیرد از پول ملت است که دارد این تصمیم را پیاده می‌کند (پول نفت هم متعلق به مردم است، اگر قبول ندارید به وبلاگ جناب صادق‌الحسینی مراجعه کنید، لینک‌ش همین کنار هست) وقتی دارد از پول ملت (که متعلق به تمام ملت است) خرج می‌کند حق ندارد تفاوتی بین گروه‌های مختلف مردم بگذارد. (البته دولت دوست دارد این کار را بکند، ملت هستند که نباید بگذارند)
سال‌هاست که حقوق ملت ترک (و البته اقلیت‌های زبانی) در این کشور از لحاظ زبانی نقض می‌شود. ولی اکثر این موارد در حیطه‌ی عمومی و به بهانه‌های واهی اتحاد و ... انجام می‌شود. اجبار قیمتی استفاده از خط عربی (و در نتیجه به قول خودشان حمایت از زبان فارسی) در پیامک در حیطه‌ی خصوصی افراد وارد شده و مانند این است که از کسانی که با دوستانشان به زبان ترکی^ حرف می‌زنند جریمه بگیریم.
خلاصه اینکه من به شخصه با این تصمیم مخالف‌ام و تجاوز به حقوق و حیطه‌ی شخصی‌ام می‌دانم.

---------------------------------
* راستش نمی‌دانم کدام لغت است ولی ما اصطلاحاً بهش می‌گوییم «برِیک»
** عقاب!!! ای برادران و ای خواهر و ای مادر گرامی یادتان می‌آید؟ (پدر جان اهل وبلاگ‌خوانی نیستند!!)
*** اسکریپت را خط ننوشته‌ام چرا که خط برای موضوعی مثل نستعلیق یا نسخ و غیره به کار می‌رود.
^ قبول کنید که نوشتن و خواندن ترکی به اسکریپت لاتین خیلی راحت‌تر از اسکریپت عربی است. حتی اگر از کاراکترهای ü, ö و غیره استفاده نکنیم


پ.ن.
اگر این پست رو خوندید، حتماً یک سری به کامنت‌ها هم بزنید، یک صحبت‌هایی بین من و یکی از خوانندگان وبلاگ شده که بخوانید بهتر است!