خانه‌ی سفید

نوشته‌های شخصی مجید در مورد همه چیز

خانه‌ی سفید

نوشته‌های شخصی مجید در مورد همه چیز

در دفاع از پیش‌داوری

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های تیپ روشن‌فکری در ایران (و شاید جاهای دیگر دنیا) مذموم شمردن پیش‌داوری است و در نتیجه نوشتن در دفاع از پیش‌داوری به معنی تاریک‌فکری! خواهد بود. مشکلی با اینکه روشن‌فکر محسوب نشوم ندارم پس بپردازیم به بحث پیش‌داوری.

۱. پیش‌داوری در اصل تعمیم دادن یک ویژگی شخص به ویژگی‌های دیگر اوست. ما با دیدن ریش پرپشت یک شخص فکر می‌کنیم او مذهبی است. در حالی که ریش یک ویژگی ظاهری و مذهبی بودن یک ویژگی باطنی است. یک آدم مذهبی می‌تواند ریش نداشته باشد و یک ریشو می‌تواند لامذهب باشد.

۲. ما پیش‌داوری می‌کنیم چون فکر می‌کنیم رابطه‌ای بین ویژگی ظاهری و ویژگی باطنی وجود دارد.

۳. این تفکر ما در مورد رابطه‌ی دو یا چند ویژگی از تجارب ما در گذشته به دست آمده است. ما چون دیده‌ایم اکثر مذهبی‌ها ریش دارند و اکثر کسانی که ریش دارند مذهبی هستند فکر می‌کنیم رابطه‌ی مهمی بین مذهبی بودن و ریش داشتن وجود دارد.

من از پیش‌داوری دفاع می‌کنم. فرایند پیش‌داوری در واقع یک فرایند برآورد آماری ذهنی است. اگر فرض کنیم دیدگاه‌های مذهبی یک فرد را بتوان در یک محور یک بعدی نشان داد که یک انتهای آن نهایت مذهبی بودن و انتهای دیگر آن نهایت لامذهبی است هر فردی در یک نقطه از این خط قرار دارد. ما در صورتی که نیاز داشته باشیم بدانیم این فرد کجای این خط قرار دارد می‌توانیم دو کار انجام دهیم:
الف. مشاهده‌ی مستقیم: ببینیم این شخص کجای خط قرار دارد، در مثال مذهبی بودن شاید بتوانیم با بحث‌های مذهبی در طول زمان این نقطه را بیابیم. در مورد بسیاری از ویژگی‌ها این فرایند غیر ممکن و در مورد بسیاری دیگر سخت، زمان‌بر و یا هزینه‌بر است.
ب. محاسبه‌ی امید شرطی: بر اساس تجارب گذشته می‌دانیم رابطه‌ای قوی بین دو ویژگی وجود دارد. می‌دانیم داشتن یک ویژگی لزوماً به معنی داشتن ویژگی دیگر نیست ولی بهترین نتیجه‌ای که می‌توانیم در مورد ویژگی‌ای که دسترسی به آن آسان نیست قضاوت بر اساس ویژگی‌های بارز شخص است. هر چه از ویژگی‌های در دسترس بیشتری استفاده کنیم خطای بررسی ما کمتر خواهد بود ولی این بدین معنی نیست که خطا نخواهیم داشت. ایرادی که به پیش‌داوری وارد است هم معمولا بر پایه‌ی همین خطاست.

بیشتر مواقع دسترسی به حالت الف اگر غیر ممکن نباشد انقدر هزینه‌اش بالاست که نمی‌ارزد! در نتیجه همان پیش‌داوری راه بهینه است!!

* یک مثال خاص در این مورد می‌تواند پیشنهادی در مورد ازدواج باشد: به هیچ وجه با دختر یک معتاد ازدواج نکنید! دختر یک معتاد ممکن است خودش آدم خوب، درست و به درد بخوری (از لحاظ ازدواج) باشد ولی احتمالش کم است! البته می‌دانم که این مساله باعث می‌شود زندگی برای دختر آن معتاد سخت باشد ولی چه می‌شود کرد، دنیا به هیچ وجه عادلانه نیست. اگر عادلانه بود من و شما به اینترنت دسترسی نداشتیم! و شما نمی‌توانستید این نوشته‌ی مرا بخوانید!