اگر آدمها را به صورت اشیائی ببینم از کلاس انسان، هر کدام دارای دارای خصوصیات [attributes] (تعریف ساختاری) و عملیاتی [operations] (تعریف رفتاری) هستند، برای قضاوت در مورد آدمها میشود بعضی از خصوصیات آنها را دید، میشود همهی خصوصیات را دید، شناخت بر اساس بعضی از خصوصیات که کاملاً معمول است را که میدانیم، ولی فکر میکنم دیدن همهی خصوصیات یک آدم هم - به جز اینکه غیر ممکن است - لزوماً به نتیجهی کاملی نمیرسد، به نظرم آدم یک سری operation طرف را ببیند به نتیجهی بهتری میرسد. منظورم را شاید با مثال بهتر بتوانم برسانم، خیلیها عادت دارند آدمها را داراییهایشان بدانند، در سطح پایین مارک پیراهنی که فرد پوشیده و قیافهی فرد و در سطح بالا مدرک تحصیلی فرد به عنوان معیار شناخت محسوب میشود، ولی به نظر من بهتر است فردی را با رفتارش در مقابل اتفاقات شناخت. در مورد شناخت آدمها بر اساس خصوصیات، یک سریشان که معیاری از دارایی مالی فرد است را میشود کلاً از یک نوع دانست، اینکه خانهی طرف کجای شهر است یا مدل گوشی موبایلش چیست از همین نوع است، یک سری خصوصیات دیگر هم وجود دارد که هیچ ربطی به فرد ندارد! منظور اینکه فرد در ایجاد آنها دخالت نداشته است، ملیت، فلح یا سالم بودن و رنگ چشم از این نوع است. در مورد چیزهایی مثل مدرک تحصیلی به نظر میرسد اینها از شناخت بر اساس رفتارها به دست آمده است ولی تغییر کرده و به این صورت درآمدهاند، به طور مثال یک استاد دانشگاه قابل احترام [respectable] است چون معمولاً اساتید دانشگاه در مقابل اتفاقات رفتار ویژهای داشتند که آنها را قابل احترام میکرده، ولی الان ما بدون آنکه به رفتار فرد دقت داشته به صرف اینکه استاد دانشگاه است یا دکترا دارد یا ... فرد را میستاییم. راستش بعضی وقتها قضاوت بر اساس یک یا چند رفتار مهدود هم کارساز نیست، ولی فکر میکنم اگر آدم تعداد رفتارهای زیادی (میل کنه به بینهایت!!!) را مد نظر داشته باشد آن موقع است که میتواند قضاوت درستی در مورد فرد مقابل داشته باشد. شاید دوستی یک روش خوب برای این کار باشد! یعنی بدون پیشداوری با افراد دوست شد و با توجه به رفتارهای مشاهده شده سطح دوستی را بالا یا پایین آورد.
خیلی جالب بود.